امروزه آموزش به عنوان يكي از مكانيزم هاي اصلي توسعه منابع انساني د رحوزه سازمان ها و بنگاه هاي اقتصادي مورد توجه بسياري از صاحبنظران ومسئولين و مديران آموزش قرار گرفته است. آنچه بويژه در سازمانها، و بنگاه هاي بزرگ از اهميت فراواني، برخوردار است جهت گيري فعاليت هاي آموزشي به سمت ديدگاه هاي سيستمي و نگرش هاي استراتژيك مي باشد كه ضرورت آن با توجه به شرايط نوين جهاني، فن آوريهاي پيچيده، سرمايه دانش و تغيير در مشاغل دو چندان مي نمايد. تلفيق و تمركز نگرش سيستمي و جهت گيري استراتژيك با كاركردهاي اصلي سياست گذاري ، برنامه ريزي و اجرا و ارزشيابي آموزشي چرخه آموزش در سازمان ها را هدفمند ، عقلايي، پويا و انعطاف پذير مي نمايد. از اين رو اين مقاله با ارائه يك ديدگاه يا مدل مفهومي سعي دارد عناصر و مولفه هاي اصلي كه در راهبري آموزش در سازمانها به عنوان يك كاركرد سيستمي و استراتژيك كه پيوندهاي ناگسستني با ديگر كاركردهاي سازماني دارد را مورد بررسي و توجه قرار دهد.
ارزيابي
 
آسيب شناسي
 
فرآيند جذب و بکارگماري
 
فرآيند آموزش و بهسازي
 

امکان نمایش وجود ندارد.