گاهی اوقات یک پست خاص در یک سازمان با کمبود نیروی انسانی روبرو می¬شود، در حالیکه همین پست در زمان های دیگر با تورم نیز روبرو بوده است . موجودی انبار سازمان ها نیز بعضی اوقات به 0 می رسد و به توقف خط تولید منجر می شود در صورتیکه در اوقات دیگر موجودی انبار بسیار زیاد است ،و یا با خراب شدن ماشینی ملاحظه می شد که شرکت هزینه¬ های زیادی را بابت تعمیرات و نگهداری و کاهش تولید متحمل می شود ، همچنین فروش سازمانها گاهی اوقات کم تر از تولید بود. و زمانی هم تقاضا برای محصولاتشان بیش از تولید بوده است .
ملاحظه می شود که اغلب سازمان ها با چنین مشکلاتی روبرو هستند . چگونه
می¬توان سیاست هایی را برگزید که رویارویی با چنین مسائلی را به حداقل ممکن برساند یکی از الگوهایی که در این موارد به یاری سازمان ها می شتابند
زنجیره های مارکوف است که به عنوان یکی از فرایندهای تصادفی در مدیریت مطرح است .
